بؤلوم :
جمعه 25 آذر 1390     یازار : تورك اوغلو

جواب را بايد در 80 سال سيستم حاكم شونيسم فارس كه ارمغان رژيم پهلوي است جست. شونيسم يعني اعتقاد به برتري نژادي و يا حقوقي ملتي بر ملت ديگر. با كنار رفتن قاجاريه يا  آخرين حكومت ترك در ايران، رژيم نژاد پرست پهلوي با نقاب وحدت ملي ولي در اصل براي خدمت به اربابان خارجي خود تمركزگرايي (سانتراليسم) افراطي ويكسان سازي اجباري هويتي - فرهنگي كشور كثيرالملله ايران را در دستور كار خود قرار داد. طبق سيستم جديد شونيستي ، ايران يعني تنها سرزمين ملت فارس و ديگر ملتهاي ترك ، كرد ، عرب ، بلوچ ، ... بايد از صحنه فرهنگي، سياسي ايران محو مي شدند. دليل استعمارگران خارجي به خصوص انگليس براي اين سياست نيز ايجاد قدرتي يكپارچه به عنوان سدي در مقابل رقيب استعماري روسيه (كه به تازگي سياستهاي ضد سرمايه داري را نيز پيشه كرده بود) وساده كردن بازيهاي استعماري خود در منطقه با جايگزيني يك مهره مركزي به جاي چندين كانون قدرت ملي بود. البته دلايل ديگري نيز براي مبارزه با عنصر ترك در اين منطقه وجود داشت. اول خاطره تلخ اروپاييان از دولت مقتدر عثماني و ديگري ترس از  پيشرو بودن ملت آذربايجان در حركات روشنفكري وضد استعماري بود چراكه آذربايجان در آن زمان در نتيجه ارتباط زباني ملت ترك آذربايجان با آزاديخواهان همزبان خود در آنسوي رود آراز و تركيه دروازه ورود انديشه هاي نو و آزاديخواهي به ايران بود.

اين دوران مقارن بود با عصر نظريه هاي نژاد پرستي به خصوص تئوري ساختگي  نژاد برتر آريا در اروپا كه  دستاويز استثمارگران شده بود. اين تئوري هاي نژاد پرستانه ساخته و پرداخته اروپاييان در ايران منبع الهام و تغذيه براي عده اي روشنفكر جيره خوار دربار پهلوي گشت تا با اين رژيم در نابودي ملتهاي ايراني غير فارس همراه گردند. آنها براي نابودي ديگر ملتها ، يكسان سازي اجباري هويت ملتها را پيشه كرده و زبان و فرهنگ ملتها را مورد حمله قرار دادند. حكومت مركزي نابودي هويتي ملتها را به نسل كشي ترجيح داد ، هرچند كه در مواردي نيز جنايت و خونريزي را نيز بر اين ملتها روا داشت.

فعاليتهاي شونيستي در اين دوران عموما در قالب ايده هاي پان ايرانيستي صورت مي گرفت. پان ايرانيستها طرفدار ايجاد ملت واحد ايراني از طريق نابودي هويت ملتهاي غير فارس و فارس سازي اجباري آنها هستند. از اين رو است كه پان ايرانيست ها (=شونيستها) به پان فارس يا پان آريانيسم نيز معروف گشته اند.

مرامنامه شونيسم فارس را مي توان درنژاد پرستي آريايي، ترك ستيزي و عرب ستيزي، اسلام ستيزي، باستانگرايي، تبليغ دين زرتشت خلاصه كرد. اگرچه جرقه هاي شونيسم فارس قبل از رژيم پهلوي  و تحت تاثير غربيان در ايران زده شده بود ولي ارتقاء آن در حد يك سياست حكومتي از زمان رضاخان شروع شد. از بنيانگذاران باستانگرايي و شونيسم آريايي نيز مي توان از آخوندزاده، جلال الدين ميرزاي قاجار، ميرزا ملكم خان و در نسل بعد، سيد حسن تقي زاده ، كاظم زاده ايرانشهر تبريزي، محمود افشار، احمد كسروي، تقي اراني، ملك الشعراي بهار، رضا زاده شفق، محمدعلي فروغي ، جواد شيخ الاسلام زاده ، يخي زكاء و... نامبرد.

شروع تحقير ها

مقارن با سركار آمدن رژيم نژاد پرست پهلوي نوشته زير در روزنامه سلامت چاپ گيلان درج مي گردد: " مقصد از خلع احمد شاه نه اينكه تبديل اصول نظام به جمهوريت بود ، نه ، نه ، نعوذ بالله – بلكه تعويض طايفه قلدر آساي قاجاريان تركي به سلاله طاهره نجيب پهلوي فارسي بود". [31]

تحقير ها در اين دوره شروع مي شود. مستوفي استاندار دست نشانده حكومت پهلوي در آذربايجان از سرشماري در آذربايجان به خر شماري تعبير مي كرد و با جمله معروف خود انديشه تبعيضگرايانه سيستم نژاد پرست پهلوي نسبت به آذربايجانيها را عيان مي سازد:" آذربايجانيها تركند! يونجه خورده و مشروطيت گرفته اند حالا نيز كاه مي خورند و ايران را آباد مي سازند". محمود افشار تئوريسين مزدور دربار كه هيچ حقي را براي تركان كشور قائل نبود و حتي با 5 دقيقه آموزش زبان تركي در مدارس و دانشگاهها مخالفت مي كرد پيشنهاد مدرسه هاي مادرانه در آذربايجان را مطرح مي كند. جواد شيخ الاسلامي تئوريسين ديگر در تكميل نظرات محمود افشار طرح جدا كردن اجباري نوزادان شير خوار آذربايجاني و نگهداري آنها در شير خوارگاههاي مخصوص كه تا هفت سالگي تماس با والدينشان نداشته  و كلامي از آنها نشنوند تقديم ديكتاتور زمان خود مي كند[20] [14]. محسني رييس فرهنگ استان آذربايجان مي گفت:«هركس كه تركي حرف مي زند، افسار الاغ بسر او بزنيد و او را به آخور ببنديد...» [40]. ذوقي رييس فرهنگي كه بعد از محسني به آذربايجان آمد، صندوق جريمه تركي حرف زدن در دبستانها گذاشت تا هر طفل دبستاني آذربايجان كه جسارت ورزيده تركي صحبت كند، جريمه شود.

تئوريسين ترك خودباخته احمد كسروي نيزدر اين زمان دست به كار مي شود و تئوري ساختگي زبان آذري يا زبان باستاني آذربايجان را ارائه مي كند و طبق آن با  كشف چند روستاي غير ترك زبان در آذربايجان مدعي مي گردد زبان بومي آذربايجان آذري يا لهجه اي از فارسي بوده كه در دوران مؤخر در اثر حمله تركان و مغولان زبان تركي به آنها تحميل شده است. اين تئوري كه به نقد آن خواهيم پرداخت بعدها دستاويز تئوريسينهاي مزدور ديگري شده است تا به آن شاخ وبرگ دهند و زبان تركي را زبان تحميلي بنامند.

همراستا با اين سياست، جوك سازي عليه ملتهاي غير فارس و ملت ترك شديد تر مي گردد. اقدامي كه اگرچه در عامه مردم با نيت خاصي انجام نمي پذيرد ولي در پشت پرده حمايت مي شود. اقدامي پليد كه تا امروز نيز با ظهور دلقكهايي چون ماهي صفت (مستر سين) ادامه پيدا مي كند.

شروع تحريفها

همانطور كه نوشته شد با ظهور نظريه پردازهاي وابسته اي چون كسروي و محمود افشار و شيخ الاسلامي و... تحريفهاي تاريخي عليه اقوام غير فارس و نظريه هاي نژاد پرستانه به نفع طبقه حاكم و ملت فارس شروع شد. آنان قصد داشتند و دارند چنين تلقين كنند كه صاحبين اصلي ايران فقط ملت فارس است و ساكنين اين منطقه از ديرباز از نژاد برتر پارس يا آريا بودند و براي توجيه وجود ديگر ملتها در ايران يا زبان آنها را در حد گويش و لهجه فارسي تقليل مي دهند (مانند كردي و لري و بلوچي و حتي بعضاً خود تركي!) و يا زبان آنها را زبانهايي معرفي مي كنند كه در اثر حمله خارجيان به مردم منطقه كه اصالتا آريايي بودند به آنها تحميل شده است (مانند زبان تركي و عربي )! تحريفهاي اين دوره دو محور عمده داشت ، بزرگنمايي تاريخ و فرهنگ و زبان ملت فارس و خرد كردن هويت ديگر ملتهاي ساكن ايران.  در راستاي اولين محور تئوريها و جعليات باستانشناسان غربي كه در حال كند و كاو تپه هاي باستاني ايران بودند به داد تئوريسين هاي شونيست داخلي رسيد. آنها قصد داشتند تاريخ ايران را محدود به دوران هخامنشي ، ساساني و اشكاني كرده و دوران تمدنهاي باشكوه ماقبل آن و دوران حكومتهاي ترك و اسلامي بعد از آن را كمرنگتر جلوه دهند! به گونه اي مشكوك كوروش و داريوش را تقديس و پرستش مي كردند ! سرمايه هاي هنگفت جهت بزرگنمايي اين برهه از تاريخ ايران تحت نام جشنهاي دو هزار و پانصد ساله  صرف مي شود و حتي مبدا تاريخ نيز به ابتداي حكومت هخامنشيان تغيير داده مي شود! شروع به تبليغ نژاد ساختگي آريا و منزه نشان دادن اين نژاد كه تا آن تاريخ براي ملتهاي ايراني مجهول بود كردند.  از طرفي نيز ترك ستيزي و عرب ستيزي و اسلام ستيزي را در برنامه كار خود قرار دادند. اعراب و تركان را  دشمن ايران و ايراني و نابود كننده تمدن ايران معرفي كردند! عرب را سوسمار خوار و تركي را گاه زبان غلامان بدكاره دربار فارسها معرفي كردند و گاه زبان مهاجمين! [22] [26]

منابع

14.     57 مين سالگرد 21 آذر، ويژه نامه يول هفته نامه خبري دانشجويان ترك دانشگاه تهران، 18 آذر 1382

20.     زبان آذربايجان و موقعيت گذشته و كنوني  آن در ايران، حسن راشدي 1383

21.     دوازده قرن سكوت ، اثر ناصر پورپيرار، انتشارات كارنگ 1382www.naria.persianblog.com

22.     مجموعه مقالات سايت www.tribun.com

26.     مجموعه مقالات سايت www.durna.info

31.      سندي از ظهور شونيسم در ايران ، علي رضا صرافي   http://www.cst.uwaterloo.ca/~garousi/azbiltop/abtam/sened-zuhur-shuvunism.pd