با توجه به وضعيت آب و هوائي قديميترين نقطه زندگي بشر يعني قاره آسيا (آذيا كه به مرور زمان تبديل به آسيا شده است؛ براي قوم آذ كه به اين قوم برتر آذ اَر – آذر – مردان آذ نيز مي گويند) كه نيم كرده شمالي از آب و هواي مرطوب و مناسب تري نسبت به نيمكره جنوبي برخوردار است.
با توجه به وضعيت اسكان انسان هاي نخستين كه از دو دسته بسيار بزرگ ترك ها و اعراب تشكيل مي شدند، اعراب بنا به طبيعت گرمشان و نيز توانايي و مقاومتشان در برابر گرماي نيمكره جنوبي را انتخاب كرده و ترك ها با توجه به اينكه از همان آغاز قومي جهانگرد و كنجكاو بودند و نيز با توجه به طبيعت ملايم خود نيمكره شمالي را انتخاب نمودند و به سرعت شروع به رشد فرهنگي اقتصادي و جمعيتي خود كردند. كه بعد ها اقوام ديگري از اين دو قوم جدا شده و زبانها و گويش هاي ديگري را تشكيل دادند. ( مانند انگليسيها،روسها،مصري قديم و ... ) . اين دو قوم بزرگ بعد ها امپراطوري هاي بزرگي تشكيل دادند و براي تجارت با همديگر نياز به خلق گويش هايي جديد كه نزديك به دو زبان تركي و عربي باشد را داشتند.
به سراغ يك قانون فيزيك مي رويم . دو طيف رنگي اصلي قرمز كه هر دو از رنگ هاي اصلي مي باشند را ترسيم مي كنيم. قانون شماره يك
تركـــــــــــــــــــــي
عربــــــــــــــــــــي
اگر اين دو طيف را بر روي هم منطبق كنيم، از تركيب دو رنگي اصلي يه رنگ فرعي جديدي خلق خواهد شد. ( نارنجي )
تركـــــــــــــــــــــي
فارســــــــــــــــي
عربــــــــــــــــــــي
در زمان هاي گذشته پادشاهان و نخبگان بزرگ ترك و عرب براي ارتباط با يكديگر، به فكر راه هاي زيادي افتادند از جمله آموزش زبان هاي طرفين به يكديگر كه به علت كثرت كلمات عربي و تركي اين كار بسيار دشوارمي نمود. بنابراين با توجه به قانون شماره ي يك و تركيب دو رنگ اصلي و خلق يك رنگ فرعي ، اين دو قوم نيز به فكر تركيب زباني افتادند. تركيب دو زبان اصلي و خلق يك لهجه ي جديد (لهجه فارسي) كه توافق طرفين نيمي از زبان تركي و نيمي از زبان عربي متشكل مي شد پديدار آمد. اين كشف بزرگ نقطه ي عطفي در تاريخ و روابط فرهنگي و اقتصادي ( جاده ابريشم ) اين ملل بزرگ بود.(اسناد موجود در موزه پاريس و لندن .... ) از سويي زبان هاي اردو و دري پشتو(تاجيك) كه در آن زمان به عنوان زبان هندي از آنان ياد ميشد نيز خود را در اين بازار بزرگ تجاري كه با گويش دو طرفه و آسان پديدار شده بود، سهيم دانستند.
اين دول براي اينكه در آينده از هرگونه شورش اين قبيله اندك جلوگيري كنند نام پارس ( اين عمل بدين منظور انجام گرفت كه در آينده هرگاه كه اين قوم خود را بر آن ديدند كه شورش كنند، از سوي زبان هاي ديگر مورد تحقير قرار گيرند و اين يك عمل پيشگيرانه بحساب مي آمد ) را بر آنان نهادند، قومي كه بيش از 2500 سال عمر ندارد !
طبق آخرين نظرات زبان شناسان شهير و بزرگ جهان و مطالعات مركز زبان شناسي آكادميك اروپا ، گويش فارسي از 60% زبان عربي، 25% زبان تركي و 4% زبان هاي زير مجموعه ي هندي و انگليسي كنوني و 11% گويش تاجيك تشكيل شده است.
اين گويش جديد علاوه بر تجارت و روابط بين المللي اين اقوام بزرگ تبديل به گويش ادبي اين اقوام نيز گشت. به گونه اي كه هرگاه شاعر ترك ( نظامي گنجوي ؛ نسيمي، فضولي ، عراقي ؛ مولانا ، ابوعلي سينا و شعراي بزرگ تبريزي ) پس از سرودن اشعار (قوشما) به زبان تركي نياز را بر اين مي ديد كه اين قوشما ها را به ساير زبان ها نيز ارائه نمايد. ناگزير راه آسانتر را انتخاب مي نمود و در گويش فارسي اقدام به سرودن مي كرد. اين عمل از سوي اقوام ديگر(تاجيك و هندي ) نيز تكرار ميشد. و اين عامل را مي توان از دلايل كثرت قوشماي فارسي ( شعر فارسي ) نيز اعلام كرد .
بصورت تفكيكي به يكي از اين دو زبان اصلي مي نگريم : تركي
**************************************************************
بخش زبان :
زبان تركي داراي يك سري مشخصات منحصر به فردي مي باشد. ازجمله مي توان به التصاقي بودن تمامي كلمات اشاره كرد كه اين حالت فقط در زبان تركي موجود مي باشد. البته در گويش فارسي نيز گرامر و اساس استفاده از تمام كلمات متشكله فارسي از جمله عربي؛تركي و هندي نيز همان گرامر التصاقي مي باشد كه اين عامل را مي توان به علت سهم زياد بودن زبان تركي در گويش فارسي اعلام كرد.
التصاقي يعني تمامي كلمات داراي ريشه باشند و هر ريشه به تنهائي مي تواند به حالت امري، صفت، خبري و ... شود.
مثال :
بات : فرو رفتن – در صورت امري بودن مي شود بات : فرو رو .
در صورت صفت بودن مي شود باتلاق : فرو كشنده و ...!
ريشه يابي : به كلمه ي آوسودا دقت كنيد. در فارسي تلفظ مي شود آسوده ...
معني : آو تركي بوده و در فارسي تلفظ مي شود آهو .
معني : سو كه در فارسي به آن گفته مي شود آب
معني : دا يعني در
آوسودا (آسوده) يعني آهو در حال آب خوردن، كه اين حالت نهايت راحتي آهو را نشان مي دهد كه به خاطر هنري بودن زبان تركي اكثرا به صورت تشبيهي مي باشد.
به كلمه آوارا دقت كنيد كه در زبان فارسي تلفظ مي شود آواره .
معني : آو تركي بوده و در فارسي تلفظ مي شود آهو.
معني : آرا كه در فارسي گفته مي شود ميان.
آوارا يعني آهو در ميان (بلاتكليف) باشد. آواراليق يعني مثال آهو سرگردان بودن.
****************************************
بخش فرهنگ :
از لحاظ فرهنگي تركها از همان نخستين ايام به وجود آمدن تمدن خويش ( هفت هزار و پانصد سال قبل از ميلاد مسيح، تمدن نوشتاري و حكاكي تركان پديدار گشت) ، مسافرت( يولچولوق) را عملي پسنديده مي دانستند. لذا بسيار مسافرت مي كردند. بزرگترين يولچولوق دسته جمعي ترك ها عبور آنها از قطب شمال و مسافرت به آلاسكا بود، هم اكنون نيز اسامي 80% مناطق در آلاسكا تركي مي باشد.
آلاسگا كه خود متشكل از چند كلمه مي باشد.
آل يعني قرمز در زبان تركي آذربايجاني
آس كه آذ نيز ناميده مي شود قوم برتر ( كه هم اكنون در آذربايگان ساكن مي باشند)
گا – گَ – گـَل آمدن
قوم سرخ آس آمد و اولين ساكنان قاره آمريكا را تشكيل دادند ( قاره از قره به معني بزرگ مي باشد). بنا به اين نظريه و وجود كتيبه ها و سنگ هاي تاريخي در خاك آذربايگان، اكثر دانشمندان جهان عقيده دارند كه زبان سرخ پوستان آمريكا همان زبان تركي ناب اوليه مي باشد. چون مانند تركي امروزي در برخورد با جنگ ها ، فرهنگ هاي بيگانه و زبان هاي گوناگون فرسايش نيافته است.
زايش ساير گويشها از زبان تركي باستان با به رونق رسيدن گويش فارسي افزايش يافت و پادشاهان پارسي گويش زيادي از جمله اشكانيان به حكومت رسيدند كه اسامي اَراَشك را بر پادشاهان خود مي گذاشتند و به گويش فارسي صحبت مي كردند. اما هنوز اسامي تركي براي خود انتخاب مي كردند.
اَراَشك به تفكيك يعني اَر – مرد ---- اَشك – آب چشم كه بر اساس افسانه هايشان ( ذكر شده در آثار تاريخي، توركون قيزيل كيتابي ) اين پادشاهان از اشك هاي مادرشان متولد مي شدند. چون اين قوم زير دست ترك بودند و غير از كارهاي حمالي و كارگري حرفه ديگري نمي دانستند و همواره اشك مي ريختند و زمانيكه در گوشه اي از ايران كنوني به قدرت رسيدند، پادشاهان خود را حاصل اشكهايشان دانستند.
اين قوم وحشي ( اَراَشك ) در همان سالهاي آغازين حكومت اقدام به قتل و غارت و چپاول اقوام همسايه مي نمود. حتي تخت جمشيد جمشيد كه از ويرانه هاي ايلاميان مي باشد را اقوام بعدي اين گويش نو ظهور چپاول نمودند و در تاريخ به نام خود نوشتند. (ساسان يان كه متشكل از دو كلمه ي سا و سان مي باشد بدين معناست. سا : سوروجو يعني چوپان ( توركو ديلينده چوپان سورونو قاتار قاباغينا)- سان:هستي ، (چوپان ساز ) كه در منابع تاريخ طبري از ايشان بعد ها به عنوان چوپان ياد مي شد.(اشاره به فيلم سلطان شعبان )
همواره پادشاهان گويش فارسي سعي در القاي فرهنگ برتر به قوم خويش را داشتند. چون اين تنها راه فرار از كمبود ها و ننگهاي زنان اين قوم و بي كفايتي ايشان بود.
مرحله ي دوم قدرت يابي گويش فارسي از لحاظ زباني در سايه حكومت پادشاهان تركي بود. اين پادشاهان و اقوام تركي كه همواره برتر بر قوم فارس بودند هيچگاه احساس نياز به تعريف و تمجيد از خود را نمي ديدند . لذا آثار هنري خلق شده به زبان تركي در اين دوران به صورت شفاهي بوده (باياتي لار ) و كمتر به صورت كتبي مي بود. در اين ميان انسان هاي فرصت طلبي چون فردوسي، دهخدا و غيره كلمات تركي و عربي را با كمي تغيير به نام كلمات فارسي ثبت مي كردند.